1 ای چرخ عیب جویم وی سقف پرستیزم تا کی به گوشه گوشه از مکر تو گریزم
2 ای چرخ همچو زنگی خون خواره خلایق من ابر همچو خونم بر تو چرا بریزم
3 ای دل بسوز خوش خوش مگریز از این دوآتش کاین است بر تو واجب کیی به نار تیزم
4 مقصود نور آمد عالم تنور آمد وین عشق همچو آتش وین خلق همچو هیزم
5 همچون خلیل یزدان پروانه وار شادان در آتشش نشستم تا حشر برنخیزم