- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای هر سر مویت را رویی به پریشانی صد روی خراشیده موی تو به پیشانی
2 در سینه نهان کردم سودای تو مه، لیکن بس درد که برخیزد زین آتش پنهانی
3 آن دیگ نبایستی پختن به نیستانها اکنون که برفت آتش، با دست پشیمانی
4 انکار مکن ما را گر بیسر و پا بینی کین کار هم از اول سر داشت به ویرانی
5 ای یار پری پیکر، دیوانه شدیم از تو باز آی، که صد نوبت کردیم پری خوانی
6 یک روز نمیآیی، تا در غم خود بینی صد خانهٔ چون دوزخ، صد دیدهٔ چون خانی
7 جوری که تو، ای کافر، کردی و پسندیدی گر بر تو کنم گویی: ای وای مسلمانی!
8 زینسان که سراسیمه گشت اوحدی از مهرت او باز کجا دارد دست از تو به آسانی؟
9 در وصف تو دیوانی از شعر چو پر کرد او پر بر تو کند دعوی از شرعی و دیوانی