ای هر سر مویت را رویی از اوحدی مراغه‌ای غزل 834

اوحدی مراغه‌ای

آثار اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای

ای هر سر مویت را رویی به پریشانی

1 ای هر سر مویت را رویی به پریشانی صد روی خراشیده موی تو به پیشانی

2 در سینه نهان کردم سودای تو مه، لیکن بس درد که برخیزد زین آتش پنهانی

3 آن دیگ نبایستی پختن به نیستانها اکنون که برفت آتش، با دست پشیمانی

4 انکار مکن ما را گر بی‌سر و پا بینی کین کار هم از اول سر داشت به ویرانی

5 ای یار پری پیکر، دیوانه شدیم از تو باز آی، که صد نوبت کردیم پری خوانی

6 یک روز نمی‌آیی، تا در غم خود بینی صد خانهٔ چون دوزخ، صد دیدهٔ چون خانی

7 جوری که تو، ای کافر، کردی و پسندیدی گر بر تو کنم گویی: ای وای مسلمانی!

8 زینسان که سراسیمه گشت اوحدی از مهرت او باز کجا دارد دست از تو به آسانی؟

9 در وصف تو دیوانی از شعر چو پر کرد او پر بر تو کند دعوی از شرعی و دیوانی

عکس نوشته
کامنت
comment