-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای عماد الدین ای صدر زمان هر زمان صدری تو را خاک در است
2 چرخ نعمان دوم خواندت و گفت نعل یحموم توام تاج سر است
3 من که آتش سرم و باد کلاه خاک درگاه توام آبخور است
4 مهر تب یافتم از خدمت تو زان تبم رفت و عرض برگذر است
5 قحط جان میبری و قحط کرم ور تو گوئی ز دو مرسل اثر است
6 پس ازین نام تو بر خاتم دهر صدر عیسی دم یوسف نظر است
7 دیدهای هفت نهان خانهٔ چرخ که در آن خانه چه ماده چه نر است
8 هم ببین خانهٔ خاقانی را که در این خانه چه خشک و چه تر است
9 رنجهای تا به رخت چاشت خورم که فلک بر دل من چاشت خور است
10 برگ مهمانی تو ساختهام گرچه بس ساختهٔ مختصر است
11 قدری کوفته و بریان هست لیک پالودهٔ تر بیشتر است
12 چیست پالوده سرشک تر من کوفته سینه و بریان جگر است