1 ای فال گیر کودک فالم ز روی تو با روشنایی مه و با سعد مشتری
2 هستت ز نخ بلورین گوی و در آن بلور پیدا خیال حسن لطیفی و دلبری
3 دارند صورت پری اندر بلور و تو گوی بلور داری در صورت پری
1 امیر غازی محمود رای میدان کرد نشاط مرکب میمون و گوی و چوگان کرد
2 زمین میدان بر اوج چرخ فخر آورد چو شاه گیتی رای نشاط میدان کرد
1 برترست از گمان ملک مسعود بادتا جاودان ملک مسعود
2 کام گردد به بوی نافه مشک چون بگوید زبان ملک مسعود
1 دل از دولت همیشه شاد بادت که ما شادیم تا بینیم شادت
2 تو آنی کز خرد چیزی نماندست درین گیتی که آن ایزد ندادت