-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای بلخیک سقط چه فرستی به شهر ما چندین سقاطهٔ هوس افزای عقل کاه
2 آئی چو سیر کوبهٔ رازی به بانگ و نیست جز بر دو گوپیازهٔ بلخیت دستگاه
3 دیگ هوس مپز که چو خوان مسیح هست کس گوپیازهٔ تو نیارد به خوان شاه
4 بد نثری و رسائل من دیده چند وقت کژ نظمی و قصائد من خوانده چندگاه
5 زرنیخ زرد و نیل کبود تورا ببرد گوگرد سرخ و مشک سیاه من آب و جاه
6 آری در آن، دکان که مسیح است رنگرز زرنیخ و نیل را نتوان داشت پیش گاه
7 سحر زبان سامری آسای من بخوان وحی ضمیر موسوی اعجاز من بخواه
8 عقدی ببند ازین گهر آفتاب کان دری بدزد ازین صدف آسمان شناه
9 موی تو چون لعاب گوزنان شده سپید دیوانت همچو چشم غزالان شده سیاه
10 باری ازین سپید و سیاه اعتبار گیر یا در سیه سپید شب و روز کن نگاه
11 پس ... نهای و گرچه چو ... کلاه دار کز دست جهل تو به در ... نهم کلاه
12 خاقانی و حقایق طبع تو و مجاز اینجا مسیح و طوبی و آنجا خر و گیاه