- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نوروز روز خرمی بیعدد بود روز طواف ساقی خورشید خد بود
2 مجلس به باغ باید بردن، که باغ را مفرش کنون ز گوهر و مسند زند بود
3 آن برگهای شاسپرم بین و شاخ او چون صدهزار همزه که بر طرف مد بود
4 نرگس بسان حلقهٔ زنجیر زر نگر کاندر میان حلقهٔ زرین وتد بود
5 اندر میان لاله، دلی هست عنبرین دل عنبرین بود، چو عقیقین جسد بود
6 آن خاک هست والد و گل باشدش ولد بس رشد والدی که لطیفش ولد بود
7 ابر گهرفشان را هر روز بیست بار خندیدن و گریستن و جزر و مد بود
8 خورشید چون نبرده حبیبی که باحبیب گاهیش وصل و صلح و گهی جنگ و صد بود
9 چشم خجسته را مژه زرد و میان سیاه پرده زبرجدین و عقیقین رمد بود
10 سنبل بسان زلفی با پیچ و با عقد زلف آن نکو بود که به پیچ و عقد بود
11 بادام چون شیانی بارد به روز باد چون دست راد احمد عبدالصمد بود