- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نوروز علم برزد و گل در چمن آمد خورشید سفر کرده ی من در وطن آمد
2 مرغی که ز هجران گلی داشت ملالی در باغ بنظاره سرو چمن آمد
3 گل باز رسید از سفر و سرو ز گلگشت پیمانه بیارید که پیمان شکن آمد
4 یعقوب جوان شد ز صبا من شدم آتش آن بوی دگر بود کزان پیرهن آمد
5 همراه صبا بوی مسیحا نفسی بود زان بوی دل مرده ی من با سخن آمد
6 در عشق دمی زندگی آرد دو جهان غم آفت نه همان بود که بر کوهکن آمد
7 آشفته چنان نیستم از غم که بدانم کز شاخ چه گل سر زد و چون نسترن آمد
8 سرمست رسید از ره و خوبان بنظاره گشتند سراسیمه که هان پیلتن آمد
9 خاموش نشد از سخن عشق فغانی هرچند که سنگ ستمش بر دهن آمد