1 بی چیزی احتیاج از کوی منست لب تشنگی نیاز از جوی منست
2 نازکترم از مزاج گل ساخته عشق بیگانگی آفریده خوی منست
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 غبار از دل به مژگان روبم و بینم نشانش را به آب دیده شویم خاک و جویم آستانش را
2 ز مستیهای شوق آن بلبل شوریدهاحوالم که نشناسد اگر صدبار بیند آشیانش را
1 هرکه نوشید می شوق تو نسیانش نیست وان که محو تو شد اندیشه حرمانش نیست
2 دل به حسن تو مقید شد و جاوید بماند که ز فکر تو برون آمدنش آسانش نیست
1 ای کرده خراب خانهها را بر هم زده آشیانهها را
2 صیادوَشان به دام زلفت درباخته صید خانهها را
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **