نه خوی نازکت از غیر از بابافغانی شیرازی غزل 537

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

نه خوی نازکت از غیر دیگرگون شود روزی

1 نه خوی نازکت از غیر دیگرگون شود روزی نه این رشک از دل پر خون من بیرون شود روزی

2 به اندک گرمی اغیار دشمن گشته‌ای با من معاذ الله اگر این دوستی افزون شود روزی

3 ببزمت داشتم جامی بصد شادی ندانستم که از چشم بدم این باده در دل خون شود روزی

4 چو از آمد شد کوی توام برگ گلی نشکفت بکنج نامرادی خوشدلم تا چون شود روزی

5 بچشم کم مبین ای عیبجو اشک نیاز من که اندک اندک این آب تنک جیحون شود روزی

6 بمردن هم ندارد رستگاری عاشق مسکین دلا این نکته ات معلوم از مجنون شود روزی

7 کند قتل محبان در لباس آن ترک و می ترسم کزین خونهای پنهان دامنش گلگون شود روزی

8 ز بیم یار نفرین رقیبم بر زبان آمد فغانی این دعا شاید که بر گردون شود روزی

عکس نوشته
کامنت
comment