در هر دو جهان عاقل و فرزانه از قصاب کاشانی غزل 240

قصاب کاشانی

آثار قصاب کاشانی

قصاب کاشانی

در هر دو جهان عاقل و فرزانه نباشم

1 در هر دو جهان عاقل و فرزانه نباشم گر آنکه گرفتار تو جانانه نباشم

2 دل را ز فغان می‌کنم از درد تو خالی فریاد از آن روز که دیوانه نباشم

3 بر گرد سرت گردم و جان‌باز بسوزم این‌‌ها نکنم پیش تو پروانه نباشم

4 از خود نروم شام فراق تو که ترسم مهرت در دل کوبد و در خانه نباشم

5 دارم به دل از داغ تو صد گنج نهان بیش از سیل حوادث ز چه ویرانه نباشم

6 مردان همه جان در ره جانانه سپردند چون سر نسپارم ز چه مردانه نباشم

7 سردار شده عشق و گر امروز شبیخون بر لشگر زلفت نزنم شانه نباشم

8 درس دل و جان باختن از عشق گرفتم ناگوش بر آواز هر افسانه نباشم

9 قصاب در اول به غمش دست اخوت دادم که در این مرحله بیگانه نباشم

عکس نوشته
کامنت
comment