- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نه همین نامه چو شمع از خبرم می سوزد که چو پروانه پر نامه برم می سوزد
2 پر طاوس کشد سایه آن جلوه به خاک هر قدم شوق به رنگ دگرم می سوزد
3 انتظارت نشود سرمه کش دیده کس این چراغی است که از چشم ترم می سوزد
4 عضو عضوم سبق سوختن از هم گیرند جگر از سینه ودل از جگرم می سوزد
5 هست در هر دو جهان داغ تو سرمایه من هر کجا می روم آتش به سرم می سوزد
6 شمع بالین من امشب قد دلجوی کسی است دل خورشید ز رشک جگرم می سوزد
7 نکند خواب اجل تیره سرانجام اسیر شمع دیدار کسی در نظرم می سوزد