-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نه چندانم ضعیف از دوری خورشید رخساری که تاب آرم گر افتد سایه بر من ز دیواری
2 فکنده در گمان ضعف تنم باریک بینان را که در پیراهنم شخصیست یا از پیرهن تاری
3 خبر از سوز پنهانم کسی دارد که همچون من بود در سینه اش داغی ز درد لاله رخساری
4 من و وصل تو این طالع کجا دارم زهی دولت میسر گر شود گاهی مرا از دور دیداری
5 چنان در ناله کردن شهرتی دارم که اهل درد ز من گویند از هر جا برآید ناله زاری
6 تو جز بر من نکردی جور من مردم ازین شادی که در عالم نخواهی داشتن جز من گرفتاری
7 چه می پرسی فضولی کیست در راه وفا آخر پریشان گشته سودایی رسوای بازاری