- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نه چنان ز عشق بیمار وز هجر مستمندم که توان قیاس کردن که چقدر دردمندم
2 خردم کند ملامت که مرو بکوی خوبان چکنم؟ نمیتوانم که جنون کشد کمندم
3 دگر از عمارت دل به جهان مرا چه حاصل که به سیل اشک بنیاد وجود خویش کندم
4 ز فراق مهر رویت شده پیکرم هلالی چه خوش است اگر بکوبی تو بدان سُم سمندم
5 منم آن شکسته پر مرغ که نیست آشیانی به جز از شکنج دامم بجز از خم کمندم