1 نه تنها از قدح مستی و از گل رنگ میجوشد نوای محفل قدرت به صد آهنگ میجوشد
2 بجا واماندنت زیر قدم صد دشت گم دارد اگر در گردش آیی خانه با فرسنگ میجوشد
3 جهان را بیتأمّل کردهای نظاره زین غافل که این حیرتفزا از سینههای تنگ می جوشد
4 در این صحرا که یکسر بال طاووس است اجزایش غباری گر به خود بالد همان نیرنگ میجوشد