سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

سعدی شیرازی
سعدی شیرازی

ندانمت به حقیقت که در جهان از سعدی شیرازی غزل 615

غزل 615 ام از 1930 غزلیات

ندانمت به حقیقت که در جهان به که مانی

1 ندانمت به حقیقت که در جهان به که مانی جهان و هر چه در او هست صورتند و تو جانی

2 به پای خویشتن آیند عاشقان به کمندت که هر که را تو بگیری ز خویشتن برهانی

3 مرا مپرس که چونی به هر صفت که تو خواهی مرا مگو که چه نامی به هر لقب که تو خوانی

4 چنان به نظره اول ز شخص می‌ببری دل که باز می‌نتواند گرفت نظره ثانی

5 تو پرده پیش گرفتی و ز اشتیاق جمالت ز پرده‌ها به درافتاد رازهای نهانی

6 بر آتش تو نشستیم و دود شوق برآمد تو ساعتی ننشستی که آتشی بنشانی

7 چو پیش خاطرم آید خیال صورت خوبت ندانمت که چه گویم ز اختلاف معانی

8 مرا گناه نباشد نظر به روی جوانان که پیر داند مقدار روزگار جوانی

9 تو را که دیده ز خواب و خمار باز نباشد ریاضت من شب تا سحر نشسته چه دانی

10 من ای صبا ره رفتن به کوی دوست ندانم تو می‌روی به سلامت سلام من برسانی

11 سر از کمند تو سعدی به هیچ روی نتابد اسیر خویش گرفتی بکش چنان که تو دانی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ندانمت به حقیقت که در جهان به که مانی

شاعر شعر ندانمت به حقیقت که در جهان به که مانی چه کسی است ؟

شاعر شعر ندانمت به حقیقت که در جهان به که مانی سعدی شیرازی می باشد.

شعر ندانمت به حقیقت که در جهان به که مانی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر ندانمت به حقیقت که در جهان به که مانی چیست ؟

قالب شعر ندانمت به حقیقت که در جهان به که مانی غزل است

مضمون اصلی شعر ندانمت به حقیقت که در جهان به که مانی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر