سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

سعدی شیرازی
سعدی شیرازی

هر کسی را نتوان گفت که صاحب از سعدی شیرازی غزل 66

غزل 66 ام از 1930 غزلیات

هر کسی را نتوان گفت که صاحب نظر است

1 هر کسی را نتوان گفت که صاحب نظر است عشقبازی دگر و نفس پرستی دگر است

2 نه هر آن چشم که بینند سیاه است و سپید یا سپیدی ز سیاهی بشناسد بصر است

3 هر که در آتش عشقش نبود طاقت سوز گو به نزدیک مرو کآفت پروانه پر است

4 گر من از دوست بنالم نفسم صادق نیست خبر از دوست ندارد که ز خود با خبر است

5 آدمی صورت اگر دفع کند شهوت نفس آدمی خوی شود ور نه همان جانور است

6 شربت از دست دلارام چه شیرین و چه تلخ بده ای دوست که مستسقی از آن تشنه‌تر است

7 من خود از عشق لبت فهم سخن می‌نکنم هرچ از آن تلخترم گر تو بگویی شکر است

8 ور به تیغم بزنی با تو مرا خصمی نیست خصم آنم که میان من و تیغت سپر است

9 من از این بند نخواهم به در آمد همه عمر بند پایی که به دست تو بود تاج سر است

10 دست سعدی به جفا نگسلد از دامن دوست ترک لؤلؤ نتوان گفت که دریا خطر است

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر هر کسی را نتوان گفت که صاحب نظر است

شاعر شعر هر کسی را نتوان گفت که صاحب نظر است چه کسی است ؟

شاعر شعر هر کسی را نتوان گفت که صاحب نظر است سعدی شیرازی می باشد.

شعر هر کسی را نتوان گفت که صاحب نظر است در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر هر کسی را نتوان گفت که صاحب نظر است چیست ؟

قالب شعر هر کسی را نتوان گفت که صاحب نظر است غزل است

مضمون اصلی شعر هر کسی را نتوان گفت که صاحب نظر است چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر