-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نگسست عهد صحبت، می از هوای باران آری همیشه باشد برق آشنای باران
2 در روز ابر باید ساغر شمرده خوردن یعنی بود برابر با قطره های باران
3 افکنده اند بر ابر مستان سر برهنه همچون حباب دستار در رونمای باران
4 در کشور گلستان گلبن اگر چه شاهست از گل گرفته کاسه، باشد گدای باران
5 بیداد پاک طینت بر دل گران نباشد بر سینه می توان خورد تیر جفای باران
6 در گلستان کشمیر هر روز کامیابست چشم از جمال ساقی گوش از صدای باران
7 میخانه آستانش گل شد ز سجده ما از بسکه هست ما را بر سر هوای باران
8 سازم بآب حیوان گاهی که می نباشد در خشکسال باشد شبنم بجای باران
9 ساقی بمی پرستان دارد کلیم دایم احسان بی تقاضا همچون عطای باران