1 پسر نورسیده شاید بود که نود ساله چون پدر گردد
2 پیر فانی طمع مدار که باز چارده ساله چون پسر گردد
3 سبزه گر احتمال آن دارد که ز خردی بزرگتر گردد
4 غله چون زرد شد امید نماند که دگر باره سبز برگردد
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 پیش ما رسم شکستن نبود عهد وفا را الله الله تو فراموش مکن صحبت ما را
2 قیمت عشق نداند قدم صدق ندارد سستعهدی که تحمل نکند بار جفا را
1 از هر چه میرود سخن دوست خوشتر است پیغام آشنا نفس روح پرور است
2 هرگز وجود حاضر غایب شنیدهای من در میان جمع و دلم جای دیگر است
1 بگذشت و چه گویم که چه بر من بگذشت سیلاب محبتم ز دامن بگذشت
2 دستی به دلم فرو کن ای یار عزیز تا تیر ببینی که ز جوشن بگذشت
1 عشقبازی نه من آخر به جهان آوردم یا گناهیست که اول من مسکین کردم
2 تو که از صورت حال دل ما بیخبری غم دل با تو نگویم که ندانی دردم
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به