سخن ز غیر مپرسید بینوایی از قدسی مشهدی غزل 40

قدسی مشهدی

آثار قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

سخن ز غیر مپرسید بینوایی را

1 سخن ز غیر مپرسید بینوایی را که کرده ورد زبان حرف آشنایی را

2 حدیث هجر به گوش دلم چنان تلخ است که حرف موج بگویند ناخدایی را

3 دماغ غنچه معطر شد از نسیم سحر کشیده شانه مگر زلف مشک‌سایی را؟

4 ز رشک هر مژه در چشم من شود خاری به کوی دوست چو بینم برهنه پایی را

5 چراغ حسن تو را روشنی نگردد کم اگر بهشت کنی کلبه گدایی را

6 چو سوی دیر روی، سبحه را بنه قدسی مبر به مجلس دردی‌کشان ریایی را

عکس نوشته
کامنت
comment