امسال نوبهار قدم پیشتر گذاشت از کلیم غزل 147

امسال نوبهار قدم پیشتر گذاشت

1 امسال نوبهار قدم پیشتر گذاشت گل نیز از بساط چمن پا بدر گذاشت

2 سوسن بوصف باغ زبانرا کبود کرد نرگس ز شوق در قدح لاله سر گذاشت

3 برگ شکوفه رقعه معشوق باغ بود زان بوسه داد نرگس و بر چشم تر گذاشت

4 شیرینی تبسم هر غنچه را مپرس در شیر صبح خنده گلها شکر گذاشت

5 گل را غرور مشت زر خویش بس نبود ابر بهار بر سر آن زر گهر گذاشت

6 نگذاشت یادگار بجز خرمن گلی بر هر گل زمین که شکم ابرتر گذاشت

7 می آورد بسان گل زرد سر برون نتوان بخاک گلشن کشمیر زر گذاشت

8 رمزیست اینکه عاشق و معشوق یکدلند در پای خویش بید موله چو سر گذاشت

9 کوتاه ماند دست کلیم از گل مراد هر چند آرزو بسر یکدگر گذاشت

عکس نوشته
کامنت
comment