1 نه دل ز تمنای تو در بر گنجد نه عشق ز سودای تو در سر گنجد
2 ای موی میان، از کمرت در رشکم کان جا که وی است موی کی در گنجد؟
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 غم تو خجسته بادا، که غمیست جاودانی ندهم چنین غمی را بهزار شادمانی
2 منم آنکه خدمت تو کنم و نمی توانم تویی آنکه چاره من نکنی و می توانی
1 گر نیستی درون دلم آتش فراق کم هر زمان بسوزد از و استخوان و پوست
2 چندان بگریمی، که مرا آب چشم من برداردی روان و ببردی بکوی دوست
1 نوری ز جمال خود بروزن فگنم برقی ز وصال خود بخرمن فگنم
2 من خار ره تو و خس باغ توام در هم فگنم، زود بگلخن فگنم
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به