- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نه آتشهای ما را ترجمانی نه اسرار دل ما را زبانی
2 برهنه شد ز صد پرده دل و عشق نشسته دو به دو جانی و جانی
3 میان هر دو گر جبریل آید نباشد ز آتشش یک دم امانی
4 به هر لحظه وصال اندر وصالی به هر سویی عیان اندر عیانی
5 ببینی تو چه سلطانان معنی به گوشه بامشان چون پاسبانی
6 سرشته وصل یزدان کوه طور است در آن کان تاب نارد یک زمانی
7 اگر صد عقل کل بر هم ببندی نگردد بامشان را نردبانی
8 نشانیهای مردان سجده آرد اگر زان بینشان گویم نشانی
9 از آن نوری که حرف آن جا نگنجد تو را این حرف گشته ارمغانی
10 کمر شد حرفها از شمس تبریز بیا بربند اگر داری میانی