- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نه عبادت، نه ریاضت کردم بادهها خوردم و عشرت کردم
2 میهمان کرمی بود خیال با فضولی دو دم الفت کردم
3 هر چه زین مایدهام پیش آمد نعمتی بودکه غارت کردم
4 خلق در دیر و حرم تک زد و من دل آسوده نبارتکردم.
5 گردم از عرصهٔ تشویش گذشت آنسوی حشر قیامتکردم
6 خاک را عرش برین نتوانکرد ترک خود رایی همت کردم
7 عافیت تشنهٔ بیقدری بود سجده بر خاک مذلت کردم
8 آگهی رنج پشیمانی داشت عیبها در خور غفلتکردم.
9 بی دماغ من ما و نتوان زیست تن زدم، خواب فراغت کردم
10 شوق بیمقصد و، دل بیپروا خاک بر فرق ندامت کردم
11 تا شدم منحرف از علم و عمل سیرکیفیت رحمت کردم
12 مغفرت مزد معاصی بودهست کیست فهمد که چه خدمت کردم
13 هیچم ازکرده و ناکرده مپرس یاد آن چشم مروت کردم
14 هرچه از دست من آمد بیدل همه بیرغبت و نفرتکردم