- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به هیچ، ناخن ما را کی اعتبار کند؟ مگر به زلف تو دندان شانه کار کند
2 مرا چو شیشه خالی، کدام رنگ و چه بوی بیار می که خزان مرا بهار کند
3 ز دست رفت دلم، تا به کی توان دیدن که شانه دستدرازی به زلف یار کند
4 هزار غنچه پیکان به سینه هست و همان دلم برای گل داغ، خارخار کند
5 اگر نتیجه چشم حسود جام تهیست به روز ما، شب آدینه تا چه کار کند
6 هزار حیف که در شان چشم نرگس نیست کرشمهای که تواند دلی شکار کند
7 ز حلقه حلقه زلفت به رخ، قیامت حسن صد آفتاب ز یک مغرب آشکار کند
8 حدیث رشک همین بس که در کف فرهاد به سنگ، تا دل پرویز، تیشه کار کند
9 اگر به باغ بری بلبل گرفتاری نسیم بر قفسش برگ گل نثار کند
10 برای زلف کند شانه ز استخوان، ورنه هزار تیغ که در کار یک شکار کند؟