منع سودی نکند کاش نصیحت گرما
1
منع سودی نکند کاش نصیحت گرما
گر تواند ببرد تیرگی از اختر ما
2
تو مگر در دل ماهی که چنین می گردند
ماه و خورشید چو پروانه به گرد سرما
3
در شکست دل ما پرهیزی نیست به لاف
ما حبابیم، نسیمی شکند ساغر ما
4
ما از آن سوختگانیم که بزداید چرخ
زنگ از آئینه ماه به خاکستر ما