نو بهار آمد دلم فال شکفتن از اسیر شهرستانی غزل 265

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

نو بهار آمد دلم فال شکفتن می زند

1 نو بهار آمد دلم فال شکفتن می زند بوی گل بر آتش افسرده دامن می زند

2 نیست آسان خاطر جمعی پریشان ساختن می گذارد برق تا خود را به خرمن می زند

3 اشک طوفان کوششی از بهر تعمیرم فرست سیل بی پرواست طبل آرمیدن می زند

عکس نوشته
کامنت
comment