-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نو بهار آمد و باد سحری غالیه بو است گاه طرف چمن و سایه ی بید و لب جو است
2 خیز تا بهر تفرّج سوی گلزار رویم که صبا غالیه افشان و زمین غالیه بو است
3 مشگ بو از چه سبب شد نفس باد بهار مگر این مونس جان هم دم آن حلقه ی مو است
4 در رُخش پرتو خورشید بود سایه فکن چشم بد دور زبس دلبر من آینه رو است
5 روز عید است و مرا از کرم شاه جهان یار در منظر و گل در بر صهبا به سبو است
6 بر شهنشاه جهان سایه ی یزدان نوروز باد فرخنده و بر هر که زجان بنده ی او است
7 ناصرالدین شه قاجار خداوند ملوک که نکو مقدم و والاهمم و نیکو خو است
8 ابدالدّهر بماناد که در دولت او هرکه را می نگرم وضع خوش و حال نکو است
9 تا به فیروزی بر تخت شهی کرده جلوس ساحت ملک زیمن قدمش چون مینو است