- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دست کسی نبسته و افسون نکرده کس هستی تمام برده و محزون نکرده کس
2 تلخی به خنده گفته و باطل نکرده خیر نوشی به قهر داده و ممنون نکرده کس
3 رنجور آن نگاهم و محتاج آن لبم مارم به جان گزیده و افسون نکرده کس
4 در جلوه گاه وصل تو از بس هجوم رشک یوسف به چه فتاده و بیرون نکرده کس
5 احیای قبر ما که به کوی تو می کنند عیسی به دار مانده و مدفون نکرده کس
6 جام شراب عیش حریفان لبالبست بی غصه در پیاله ما خون نکرده کس
7 صد قرن بر محبت لیلی گذشته است بیداد بر قبله مجنون نکرده کس
8 اعراض از کلام «نظیری » چه می کنی انکار نخل قامت موزون نکرده کس