- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کس به تدبیر سفله ملک نراند نامه در نور برق نتوان خواند
2 رای کم عقل نور برق بُوَد خاصه جایی که بیم غرق بُوَد
3 شاه تا زفت و بیخرد نبود جفت او خود وزیر بد نبود
4 شاه را آید ارچه شیر ژیان روز نیک از وزیر بد به زیان
5 در مشورت نیافت کس مقصود از دو بیاصل سست رای و حسود
6 زانکه در ملک از این دو ناهشیار کرگس و جغد را برآید کار
7 تا دو نحس از چنین دو دیوانه آن غذی یابد این دگر خانه
8 پیشکار ملوک بیتدبیر جغد باشد میان خلق خفیر
9 مرد را علم و حلم باید جفت ورنه عدل از میان خلق نهفت
10 ملک بر رای شاه مقصورست رای او گر قویست منصورست
11 رای شه جز صواب نپذیرد باز مردار و موش کی گیرد
12 پس عطا بخشدش گه و بیگاه زانکه باشد گزین خلق اله
13 خواجه را کز ملک عطا نبود دان که در رای بیخطا نبود
14 مملکت را ثبات در خردست بیخرد مرد همچو غول و ددست
15 بینوا اگر خطا کند تدبیر تو خطای ورا ببخش و مگیر