-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر کرا گر دلبرش باشد نباشد دل برش دل برش باشد فدا آنجا که باشد دلبرش
2 ماه من هرسو نشیند آفتاب آنجا بود چتر خورشید است گویا سایهبانی بر سرش
3 آنکه نوشد درد دودش را نمینوشد دگر گر بود آب زلال از جویبار کوثرش
4 به نگردد فال اقبال وی از برج شرف هرکه را روز ازل مخصوص باشد اخترش
5 خانقاه عشق را کش باشد او رشک حرم کی خطیبی چون صراحی باشد اندر منبرش؟!
6 پیش ازین بیباک جانم بود تیغش را عرض لیک میترسم کنون خون باشد اندر جوهرش
7 ترسمش آزرده گردد از کمال نازکی گر بود از برگ گل فرش قماش بسترش
8 از پی تحریر اوراق خم ابروی او رشته قوس قزح را ساز تار مسترش!
9 گر روی چون شانه اندر جعد زلفش مو به مو جز دل طغرل نمییابی دگر در چنبرش!