- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در تکلم از ندامت هیچکس آسوده نیست جنبش لب یکقلم جزدست برهم سوده نیست
2 راحت آبادی که مردم جنتش نامیدهاند بیتکلف این سخن غیر از لب نگشوده نیست
3 گر زبان ز شوخی اظهار وادزدد نفس صافی آیینهٔ مطلب غبار اندوده نیست
4 پاس ناموس سخن در بیزبانی روشن اسب هیچ مضمونی درین صورت نفس فرسوده نیست
5 قطرهها از ضبط موج آیینهدارگوهرند تا شود روشنکه سعی خامشی بیهوده نیست
6 گفتگو بیدل دلیل هرزهتازیهای ماست تا جرس فریاد داردکاروان آسوده نیست