کس نباشد به سیر این گلزار از طغرل احراری غزل 161

طغرل احراری

طغرل احراری

طغرل احراری

کس نباشد به سیر این گلزار

1 کس نباشد به سیر این گلزار تا کند امتیاز گل از خار

2 بر حصول مزارع امید دانه‌های سرشک غم می‌کار

3 غره منشین که فتنه‌ها دارد گردش انقلاب لیل و نهار!

4 هست در ساز عاشقان اثری نیست این زیر و بم به موسیقار

5 مثل دهر خواب خرگوش است گرچه باشد دو چشم او بیدار

6 قوت جذب عشق می‌آرد سر منصور ما به پای دار

7 رتبه تخت جم شود حاصل عاشقان را ز سایه دیوار

8 از سر دل گذر چو من اکنون آرزویت بود اگر دلدار

9 سحر زاهد نگر که می‌باشد شعبه‌ای از فسونش استغفار

10 بس که در زلف شاهدان چمن زده مشاطه آب و رنگ بهار

11 همچو آیینه دشت و کوه و دره می‌نماید به چشم من هموار

12 بخت بد بر سرم نشسته چنان چغد ویرانه بر سر دیوار!

13 امتیازی نمی‌توان کردن حلقه زلف او ز حلقه مار

14 طغرلم محو مصرع بیدل کم ما‌ هم مدان کم از بسیار

عکس نوشته
کامنت
comment