- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کس از این نمک ندارد که تو ای غلام داری دل ریش عاشقان را نمکی تمام داری
2 نه من اوفتاده تنها به کمند آرزویت همه کس سر تو دارد تو سر کدام داری
3 ملکا مها نگارا صنما بتا بهارا متحیرم ندانم که تو خود چه نام داری
4 نظری به لشکری کن که هزار خون بریزی به خلاف تیغ هندی که تو در نیام داری
5 صفت رخام دارد تن نرم نازنینت دل سخت نیز با او نه کم از رخام داری
6 همه دیدهها به سویت نگران حسن رویت منت آن کمینه مرغم که اسیر دام داری
7 چه مخالفت بدیدی که مخالطت بریدی مگر آن که ما گداییم و تو احتشام داری
8 به جز این گنه ندانم که محب و مهربانم به چه جرم دیگر از من سر انتقام داری
9 گله از تو حاش لله نکنند و خود نباشد مگر از وفای عهدی که نه بر دوام داری
10 نظر از تو برنگیرم همه عمر تا بمیرم که تو در دلم نشستی و سر مقام داری
11 سخن لطیف سعدی نه سخن که قند مصری خجل است از این حلاوت که تو در کلام داری