- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کس ننمود جرعه یی کز جگرم گزک نخواست بی نمکی نگفت کس کز سخنم نمک نخواست
2 هرکه زیاده دادمش عربده بیشتر نمود پر ترکش نساختم کاسه که پر ترک نخواست
3 آمده نقش بازیم ورنه فراز دیده ام کس ننشست کز حسد جای دو شش دو یک نخواست
4 من همه عجز و همگنان میل نزاع می کنند هرکه حریرباف شد عاقل ازو خسک نخواست
5 رنگ رخ سخن نشان می دهد از عیار مرد صاحب فهم خورده بین ناسره را محک نخواست
6 گفت و شنید دوستان مایه عیش می شود آن که شمرده زد نفس همدمی ملک نخواست
7 عالم و یک مسیح دم، دیر مغان و یک صنم هرچه بخواست رای من اختر نه فلک نخواست
8 مصرع نظم بی غلط صفحه نثر بی سقط نسخه نظم و نثر من نقطه سهو و شک نخواست
9 نظم «نظیری » از ازل معجزه خیز آمده گزلک جاهلی مکش نسخه صنع حک نخواست