-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نه دل جدا ز تو بیدادگر توانم کرد نه من اراده کار دگر توانم کرد
2 بساخته است نه کار مرا چنان دوری که رو به سوی دیار دگر توانم کرد
3 ز خاک پای تو اکسیر در نظر دارم عجب نباشد اگر خاک زر توانم کرد
4 ز بیوفایی دهر آنقدر امان خواهم که پیش تیغ تو جان را سپر توانم کرد
5 شمار پنبه داغت فتاده از دستم از این حساب کجا سر به در توانم کرد
6 ز ضعف نیست مرا روح در بدن قصاب چه احتمال که از خود سفر توانم کرد