-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نداشت پروای عرض جوهر، صفای آیینهٔ فرنگش تبسم امسال کرد پیدا رگی ز یاقوت شعله رنگش
2 شکست از آن چشم فتنه مایل غبار امکان به بال بسمل مباش از افسون سرمه غافل هنوز دستی است زیر سنگش
3 به مرغزاری که نرگس او کند نگاهی ز کنج ابرو ز داغ خود همچو چشم آهو به ناز چشمک زند پلنگش
4 چسان ز خلوت برون خرامد نقاب نگشوده نازنینی که ششجهت همچو موج گوهر هجوم آغوش کرده تنگش
5 قبول نازش نهای جنون کن سر از گداز جگر برونکن دلی بهذوق نیاز خونین حنا چهگل میدهد به چنگش
6 اگر دو عالم غلو نماید به شوق بیخواست بر نیاید چه رنگها پر نمیگشاید بهسیر باغیکه نیست رنگش
7 ز سیر گلزار چشم بستن کسی نشد محرم تسلی کجاست آیینه تا نمایم چه صبح دارد بهار رنگش
8 دربغ فطرت نکرد کاری نبرد ازین انجمن شماری تاملم داشت شیشه داری زدم ز وهم پری به سنگش
9 ز ساز عشق غرور ساغر هزار بیداد میکشد سر تو از تمیز فضول بگذر شکست دل داند و ترنگش
10 به سعی جولان هوش بیدل نگشت پیدا سراغ قابل مگر زپرواز رنگ بسمل رسی به فهم پر خدنگش