- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نه من از تنگی دام است که در فریادم می بنالم که بسر وقت رسد صیادم
2 سیر شد زینچمن سبز دل ناشادم کاش میکرد بخود روی قفس صیادم
3 تیر کز شست بشد باز نگردد کمان پند پیران چکنم منکه دل از کف دارم
4 گشت دور فلک از منت تعمیر مرا خنک آنروز که سیلی برد از بنیادم
5 منکه از خلد برین دل نگران بستم بار تا سر کوی تو دیدم همه رفت از یادم
6 خواجه دشوار پسند است و مرا روی سیاه ترسم از بندگی خویش کند آزادم
7 گله از آدم خاکی نه طریق ادبست گر چه آورد در این دیر خراب آبادم
8 لطف سلطان ازل خواست که از سجدۀ خاک باد این نخوت بیهوده دهد بربادم
9 نخورم غم که برد باز بدان گلشن قدس علت نخوت و مستی چو ز سر بنهادم
10 وارث ساقی کوثر شه مهر افسر طوس آنکه با داغ غلامیش ز مادر زادم