نه من از تو مهر خواهم نه تو از وحشی بافقی غزل 317

وحشی بافقی

آثار وحشی بافقی

وحشی بافقی

نه من از تو مهر خواهم نه تو بگذری ز کین هم

1 نه من از تو مهر خواهم نه تو بگذری ز کین هم نه تر است این مروت نه مراست چشم این هم

2 چه بهانه ساخت دیگر به هلاک بیگناهان که تعرض است بر لب گرهیست بر جبین هم

3 به میان جنگ و صلحت من و دست و آن دعاها که ز آستین بر آید نه رود به آستین هم

4 نه همین فلک خجل شد ز کف نیاز عشقم که ز سجده‌های شوقم شده منفعل زمین هم

5 برسان ز خرمن خود مددی به بی نصیبان که نه خرمن تو ماند نه هجوم خوشه چین هم

6 چه متاع رستگاری بودم ز سجدهٔ بت که ذخیره‌ای نبردم ز نگاه واپسین هم

7 ز تو خوش نماست وحشی ره و رسم زهد و رندی که دلیست حق شناس و نظری خدای بین هم

عکس نوشته
کامنت
comment