- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 غیر خاموشی نداردگفتگوی ما نمک تا به کی بر زخم خود پاشد لب گویا نمک
2 سیر باغ حسن خواهی از حیا غافل مباش در دل آب است آنجا سخت ناپیدا نمک
3 جادهها چون زخم بیچاک گریبان نیستند گرد مجنون تاکجاها ریخت در صحرا نمک
4 زینگلستان هرچه میبینی به رنگی میتپد شبنم گل نیست الا بر جراحتها نمک
5 گرد موهومی به خاک نیستی آسوده بود باد دامان که شد یارب به زخم ما نمک
6 محو تسلیم وفایم از فضولیها مپرس داغ ما را نیست فرق از پنبه کردن با نمک
7 درطلوع مهر بی عرض تبسم نیست صبح هر که گردد خاک راهت میکند پیدا نمک
8 چاره خون عافیتها میخورد هشیار باش نسبت مرهم قوی افتاده اینجا با نمک
9 بیتغافل ایمن از آفات نتوان زبستن دیدهٔ باز است زخم و صورت دنیا نمک
10 طبع دانا میخورد خون از نشاط غافلان خندهٔ موج است بیدل بر دل دریا نمک