غیر خاموشی نداردگفتگوی از بیدل دهلوی غزل 1900

بیدل دهلوی

آثار بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غیر خاموشی نداردگفتگوی ما نمک

1 غیر خاموشی نداردگفتگوی ما نمک تا به‌ کی بر زخم خود پاشد لب ‌گویا نمک

2 سیر باغ حسن خواهی از حیا غافل مباش در دل آب است آنجا سخت ناپیدا نمک

3 جاده‌ها چون زخم بی‌چاک‌ گریبان نیستند گرد مجنون تاکجاها ریخت در صحرا نمک

4 زین‌گلستان هرچه می‌بینی به رنگی می‌تپد شبنم‌ گل نیست الا بر جراحتها نمک

5 گرد موهومی به خاک نیستی آسوده بود باد دامان که شد یارب به زخم ما نمک

6 محو تسلیم وفایم از فضولیها مپرس داغ ما را نیست فرق از پنبه‌ کردن با نمک

7 درطلوع مهر بی عرض تبسم نیست صبح هر که‌ گردد خاک راهت می‌کند پیدا نمک

8 چاره خون عافیتها می‌خورد هشیار باش نسبت مرهم قوی افتاده اینجا با نمک

9 بی‌تغافل ایمن از آفات نتوان زبستن دیدهٔ باز است زخم و صورت دنیا نمک

10 طبع دانا می‌خورد خون از نشاط غافلان خندهٔ موج است بیدل بر دل دریا نمک

عکس نوشته
کامنت
comment