- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نه بپرسید از جحی حیزی کز علیّ و عُمر بگو چیزی
2 گفت با وی جحی که اندُه چاشت در دلم مهر و بغض کس نگذاشت
3 شره لقمه آن چنانم کرد کز تعصّب شدم به یک ره فرد
4 مر مرا کار خورد و خفت آمد با دلم اکل و شرب جفت آمد
5 هرکه او بیش خورد بیش رید نه چو لقمان ز لقمه بیش زید
6 مرد با مال بییقین باشد سیر خورده گرسنه دین باشد