شب شود روز از خیال عارض جانان از قدسی مشهدی غزل 52

قدسی مشهدی

آثار قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

شب شود روز از خیال عارض جانان ما

1 شب شود روز از خیال عارض جانان ما شمع گو منت منه بر کلبه احزان ما

2 بر لب استغفار و در دل نقش روی و زلف یار بت درون پیرهن می‌پرورد ایمان ما

3 دست ما تا با گریبان پاره‌کردن کرده خو تار و پود پیرهن بر تن بود زندان ما

4 گلشن ما جای عشرت نیست ای بلبل برو جز دل پرخون گلی نشکفته در بستان ما

عکس نوشته
کامنت
comment