-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نیک بدست آنک او شد تلف نیک و بد دل سبد آمد مکن هر سقطی در سبد
2 آنک تواضع کند نگذرد از حد خویش یابد او هستی باقی بیرون ز حد
3 وا کن صندوق زر بر سر ایمان فشان کآخر صندوق تو نیست یقین جز لحد
4 تو لحد خویش را پر کن از زر صدق پر مکنش از مس شهوت و حرص و حسد
5 هر چه تو را غیر تو آن بدهد رد کنی چون بدهی تو همان دانک شود بر تو رد
6 قلب میاور بدانک غره کنی مشتری ترس ز ویل لکل جمع مالاوعد
7 آنک گشادی نمود نفس تو را تنگیست گفت خدا نفس را بسته امش فی کبد