1 نیک بد رائی با خلق جهان که بدی نیک سوی جانت رساد
2 از تو نیکان را جز بد نرسید که دعای بد نیکانت رساد
3 در پیت یارب پنهان من است یارب آن یارب پنهانت رساد
4 آه خاقانی از آتش بتر است یارب آن آتش سوزانت رساد
1 شوری ز دو عشق در سر ماست میدان دل از دو لشکر آراست
2 از یک نظرم دو دلبر افتاد وز یک جهتم دو قبه برخاست
1 بتی کز طرف شب مه را وطن ساخت ز سنبل سایبان بر یاسمن ساخت
2 نه بس بود آنکه جزعش دل شکن بود بشد یاقوت را پیمان شکن ساخت
1 فروغ جمالت نظر برنتابد صفات خیالت خبر برنتابد
2 به کوی تو از زحمت عاشقانت نسیم سحرگه گذر برنتابد