1 نعمت الله همه جهان بگرفت این چنین نعمتی جهانگیر است
2 نوجوانی است مست و لایعقل ور به معنی نظر کنی پیر است
1 گر بیابی آشنای بحر ما باز پرس احوال ما از آشنا
2 عین ما جوئی به عین ما بجو جز به عین ما نیابی عین ما
1 بحر در جوش است و رو دارد به ما گوهر دریا همی بارد به ما
2 گنج اسما حضرت سلطان عشق یک به یک مجموع بشمارد به ما
1 دل ما گشته است دلبر ما گل ما بی حد است و شکّر ما
2 ما همیشه میان گل شکریم زان دل ما قوی است در بر ما