1 نه همین دام و نه دانه بسیار است در هوا آشیانه بسیار است
2 لب خاموش و خلق بدنامند گفتگو پر بهانه بسیار است
3 راستیها به کیش پیر جنون یک کمان را دو خانه بسیار است
4 خون خود ریختن مروت نیست خلق را هم بهانه بسیار است
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 آنکه گرداند ز ما دانسته راه خویش را کاش می آموخت برگشتن نگاه خویش را
2 انتقام فتنه از بیباکی من می کشد خوی حسن از عشق می داند گناه خویش را
1 کو گریه ای که بی خبر از جا برد مرا غافل به باغبانی صحرا برد مرا
2 آن خار بی برم که چمن سایه من است خس نیستم که قطره ای از جا برد مرا
1 پری رخی است عرق کرده عکس ماه در آب بساط آینه وا می کند نگاه در آب
2 فریب خورده دل گر به طرف جو گذرد حباب می شکند گوشه کلاه در آب
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **