- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نه هوای باغ سازد نه کنار کشت ما را تو بهر کجا که باشی بود آن بهشت ما را
2 ندهند ره بکویت چکنم چرا نسوزم همه گل برند و بر سر بزنند خشت ما را
3 بگل فسرده ی ما نرسید ابر رحمت چه امید خیر باشد زچنین سرشت ما را
4 چو تو کافری ندیدم، بفراق رفت عمری که نبود هیچ در دل هوس کنشت ما را
5 همه وقت بود ما را دل شاد و جان آگه غم عاشقی درآمد که بخود نهشت ما را
6 فلک دو رو چو بر ما رقم بدی زد آخر بکتاب نیکنامان زچه رو نوشت ما را
7 تو بدی، مبر فغانی بکسی گمان تهمت که گواه حال باشد حرکات زشت ما را