- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نگین خاتم جم داشت لعل فرخ تو سزای دست همایون شه بد آن گوهر
2 ازین قبل ز پی بوسه بر لب تو نهاد بلند دست خود آن شهریار نام آور
3 شنیده ام که چو آن لعل گوهرآگین یافت درون لجه دریای دست شاه گذر
4 دو آبشار ز چشم تو اندران دریا چو زنده رود روان شد همی ز لؤلؤتر
5 وز التقای دو دریای موجزن مردم زهر کرانه نمودند عاقلانه حذر
6 یکی دو دست گهربار شهریار کریم یکی دو لعل گهر بیز مرد دانشور
7 کف ستوده والا مظفرالدین شاه لب مفرح عبدالمجید دین پرور
8 یکی چو بحری مواج از تلاطم جود یکی محیطی زخار از میاء هنر
9 تو ای بفضل و معارف درین جهان معروف تو ای بدانش و فرهنگ در زمانه سمر
10 جهان خدای چنانت بزرگ کرده که شاه همی دعای تو گوید بوقت شام و سحر
11 دعای شاه بجان تو مستجابستی چنانکه در حق امت دعای پیغمبر