- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نگارینا، به وصل خود دمی ما را ز ما بستان دل ما را به آن بالا ز دست این بلا بستان
2 ز هجران تو رنجوریم، اگر بیمار میپرسی از آنسر رنجه کن پایی، وزین سر مزد پابستان
3 ز تشریف وصالم چون کله داری نمیبخشی من از بهر تو پیراهن قبا کردم، قبابستان
4 فرستادی که: دل به فرست، اگر کامت همی باید گر این از دل همی گویی، تو اینک دل، بیا، بستان
5 گر از روی غلط وقتی به راهم پیشباز افتی دعایی بیغرض بشنو، سلامی بیریا بستان
6 دلم یک بوسه میخواهد ز لعل شکرین تو اگر بوسی دلی ارزد، ز من جان بیبها بستان
7 ضرورت نامهای امشب فرستادم به نزد تو تو از مرغ سحر در خواه و از باد صبا بستان
8 زمین آستانت را به لب چون بوسه بستانم زمانی آستینت را ز روی دلربا بستان
9 خدا کرد اوحدی را دل به عشق اندر ازل شیدا ترا گر سخت میآید، برو، جرم از خدا بستان