- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نگارا تو در اندیشه درازی بیاوردی که با یاران نسازی
2 نه عاشق بر سر آتش نشیند مگر که عاشقی باشد مجازی
3 به من بنگر که بودم پیش از این عشق ز عالم فارغ اندر بینیازی
4 قضا آمد بدیدم ماه رویی گرفتم من سر زلفش به بازی
5 گناه این بود افتادم به عشقی چو صد روز قیامت در درازی
6 ز خونم بوی مشک آید چو ریزد شهید شرمسارم من ز غازی
7 نصیحت داد شمس الدین تبریز که چون معشوق ای عاشق ننازی