ندا رسید از جلال الدین محمد مولوی غزل 1283

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

ندا رسید به عاشق ز عالم رازش

1 ندا رسید به عاشق ز عالم رازش که عشق هست براق خدای می‌تازش

2 تبارک الله در خاکیان چه باد افتاد چو آب لطف بجوشید ز آتش نازش

3 گرفت شکل کبوتر ز ماه تا ماهی ز عشق آنک درآید به چنگل بازش

4 گرفت چهره عشاق رنگ و سکه زر ز عشق زرگر ما و ز لذت گازش

5 در آن هوا که هوا و هوس از او خیزد چه دید مرغ دل از ما ز چیست پروازش

6 گهی که مرغ دل ما بماند از پرواز که بست شهپر او را کی برد انگازش

7 مگو که غیرت هر لحظه دست می‌خاید که شرم دار ز یار و ز عشق طنازش

8 ز غیرتش گله کردم به خنده گفت مرا که هر چه بند کند او تو را براندازش

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر